10:29
برچسبها: سندرم کوتارد (سندروم مرده متحرک) cotard's syndrome داستان کشف این بیماری روانی به سال ۱۷۸۸ میلادی بر می گردد زمانی که پیرزنی ناگهان احساس می کند یک نیمه بدنش به کلی فلج شده است کمی بعد توانایی او باز می گردد و قادر است تا صحبت کند و تکان بخورد او به دخترهایش می گوید که او را در داخل کفن بپچینند و در تابوت بگذارند دخترهایش امتناع می کنند اما همچنان روزهای متمادی این را از دخترها و دوستانش درخواست می کند او از اطرافیان می خواهد که با او مثل یک مرده برخورد کنند چرا که واقعا اعتقاد داشت که مرده است! این درخواستها آنقدر ادامه پیدا می کند تا اینکه اطرافیان مجبور می شوند، واقعا همین کار را بکنند و برایش سوگواری کنند زمانی هم که بر می خیزد دایماً از رنگ کفناش شکوه و گلایه میکند! این مورد را یک فیلسوف سوئیسی مشهور به نام چارلز بونت توصیف کرد و در واقع نخستین گزارش مستند سندرمی است که به «سندرم کوتارد» مشهور است حدود صد سال بعد- یعنی سال 1882- یک عصاب شناس فرانسوی به نام ژولز کوتارد، بیمار دیگری را ویزیت کرد که از او به نام مادمازل ایکس در یادداشتهایش نام برده است این بیمار باور داشت که نه مغزی دارد، نه سیستم اعصابی و نه معده و روده ای با همه این کمبودها او اعتقاد داشت که وجودش جاودانی و نامیراست به خاطر همین اعتقاد، او نیازی نمیدید که غذا بخورد و حتی زمانی که برای وی غذا میآوردند، از خوردن امتناع می کرد پس مدتی به خاطر گرسنگی مفرط مرد از اینرو سندروم مرده متحرک به افتخار ژول کوتارد کاشف این بیماری، «کوتارد» نامگذاری شد سندرم یا هذیان کوتارد که به آن "خود - مرده پنداری" یا "سندروم مرده متحرک" (Walking Corpse) هم گفته میشود، یک بیماری روانی نادر است که در آن بیمار معمولاً چندین و یا همگی هذیانات زیر را با هم تجربه می کند: بیمار فکر می کند که مرده است (به طور واقعی و یا نمایشی)، و یا اینکه وجود خارجی ندارد بیمار فکر می کند که بدنش در حال پوسیده شدن است و دارد متعفن می شود (حتی بوی تعفن اعضای بدن خود را استشمام می کند) بیمار فکر می کند که امعا و احشا و یا خون در بدنش وجود ندارند و یا اینکه خون و اعضای داخلیاش را از دست داده است (به عنوان مثال فرد فکر می کند که روده و یا معده اش پوسیده شده است) بیمار فکر می کند که دچار مرگ مغزی شده است بیمار فکر می کند که حداقل یکی از ارگانهای حیاتی بدنش را از دست داده است علاوه بر هذیانات فوق در موارد پیشرفته تر، بیمار حتی ممکن است فکر کند که فنا ناپذیر و نامیراست (هر چند این علامت بسیار نادر است) علت شناسی: سندرم کوتارد که به "هذیان کوتارد"، "هذیان نفی گرایی" و "هذیان نیستی و پوچ گرایی" نیز معروف است نوعی اختلال عصبی- روانی می باشد تصور بر این است که این بیماری از نظر پاتوفیزیولوژی با سندرم کاپگراس (Capgras) ارتباط دارد در مورد سندرم کاپگراس می توانید اینجـــا بیشتر بخوانید این سندرم، گاهی در بیمارانی که از افسردگی اساسی رنج می برند نیز دیده شده است همچنین در افرادی که مبتلا به اسکیزوفرنی، صرع و فلج عمومی نیز هستند دیده می شود یکی دیگر از علل بروز این اختلال وارد آمدن ضربات و صدمات شدید به برخی نواحی مغزی ست این سندرم نادر معمولاً توام با افسردگی و افکار خودکشی است گزارش موردی: تعداد موارد این سندرم یا هذیان آنقدر نادر است که این بیماری را بیشتر به صورت گزارشهای مورد پراکنده می شناسند در یکی از گزارش های بالینی که مربوط به سال 1994 می شود، مردی مبتلا به سندروم مرده متحرک دایماً فکر می کرد که شکم ندارد و برای همین از غذا دست کشید و پس مدتی بر اثر از گرسنگی جان سپرد در گزارش موردی دیگری که در ایران و در بیمارستان شهید بهشتی کرمان از یک مرد 32 به چاپ رسیده است علایم او با نا آرامی و حسهای عجیب مثل شوک الکتریکی شروع شده و کمی بعد حس می کند که کل بدنش تغییر پیدا کرده است و سرانجام ادعا می کند که مرده است و دلیل مرگش هم گناهانش بوده است او ادعا میکند که بعد از مرگ گاهی اوقات آروارهاش به صورت خودکار تکان میخورد و تبدیل به یک سگ شده است همسر او هم حالتی مشابه او پیدا می کند این زوج سه دختر داشتند، مرد فکر میکرد که دخترانش تبدیل به گوسفند شدهاند، او شبها دور از خانواده میخوابید، با همسرش رابطه برقرار نمیکرد اعتقاد متناقض به جاودانگی در بیماران دچار هذیان کوتارد، در عین باور به زنده نبودن، هم در هذیان کوتارد و هم در هذیان تبدیل به حیوان یا لیکانتروپی (Lycanthropy) وجود دارد در عین حال او اعتقاد داشت که خدا از او محافظت میکند، حتی در زمان مرگ! و هیچ سمی قادر به آسیب به زدن به او نیست و علیرغم اینکه بارها با چای آلوده به سیانور که توسط دوستان و اقوامش به او داده شده، مسموم شده است، آسیبی ندیده است برای درمان این بیماری از داروهای ضد افسردگی، ضد جنون و همچنین شوک درمانی استفاده می شود